سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشمندترین مردم، بیمناکترین آنان از خدای سبحان است [امام علی علیه السلام]

من ، نه منم

حسینکافراست.

 این سخن یک مفتی سنی سوری بود که در همایش نقش بنی امیه در تاریخ اسلام سخن گفته بود و در واقع برای دفاع از شخصیت تاریخی بنی امیه، حسین را کافر خوانده بود

اولین بار که این جمله تیتر وار را در یکی ازهمین مقاله ها خواندم، نتوانستم معنای این جمله را درک کنم و شروع  کردم به فحاشی این مفتی سوری و گفتم ببین که چقدر شناخت اینها نسبت به حسین پایین و پست است.اما زمانیکه استدلالات آن مفتی سوری را در مقاله خواندم  دیدم که نه تنها شناخت آن مفتی نسبت به شخصیت امام حسین (ع) ناخواسته کامل است، بلکه چقدر هم خوب امام حسین شیعیان را شناخته اند طوریکه حتی خود شیعیان نیز نشناخته اند آری حسین کافر است/.

این جمله خون هر شیعه و دوستدار امام حسین و اهل بیتش را به جوش میآورد. اما به حق مگر بالاتر از این تعریف نیز در مورد حسین شنیده ایید؟

مفتی سوری می گوید: حسین کافر است، چرا که هر کسی  و با هر انگیزه ای و با هر دلیلی و با هر استدلال و با هر نیرویی درمقابل حکومت اسلام شمشیرکشد وقصد دعوا و یا نابودی آنرا داشته باشد  مفسد فی الارض  و مهدور الدم است  حتی اگر بر علیه حکومت اسلامی بر ناحق بنا شده باشد( قانون قرآن و پیامبر است، چنانکه بسیاری از غزوه های پیامبر نیز براین اصل شکل گرفته است و امروز هم فقه شیعه می پذیرد و هم فقه متعلق به  اهل تسنن)  و حا ل استدلال می آورد که چون امام حسین  در مقابل لشگر اسلام (  لشگر یزید و حکومتش متعلق  به بلاد مسلمین بوده است )ایستاده است به همین دلیل امام حسین کافرومهدور الدم است ولو اینکه قصدش این بوده که با نا حقی  حکومت مبارزه کند و بر اساس همین استدلال، حسین ( ع) نه تنها شهید محسوب نمیشود، بلکه یک مهدورالد می است که می بایست خونش ریخته میشده است/ چه جوابی باید داد؟

من تا به اینجا را می پذیرم که حسین کافر است اما نه با استدلال مفتی سوری

آری ؛ حسین کافر است/ چرا که قیدی نمیشناسد و از تمام قیود ، حتی اسلامش گریزان است

آری سفر از یک حج نیمه تمام آغاز می شود حج ابراهیمی نیمه تمام /نه به بزدلی ابراهیم که به شجاعت حسینی/ خبر می رسد که باید قربانی حج را نه در معبد ابراهیم بلکه در معبد خود خدا عرضه کند قربانی دیگر اسماعیل نیست که بخواهد قوچ بیاید و داستان نیمه تمام رها شود، قربانی پاک ترین انسانهای آفرینش  خدایند مگر نشنیدی که حاجی که حج را نیمه تمام گذارد حرامترین اعمال  را انجام داده و باید کفاره دهد اما چرا حسین کفاره نمی دهد همان کسی که حج ابراهیمی را به ارزش حج خود خدا نیمه تمام میگذارد قربانی اش را بجای  اینکه در مکه و در مقام ابراهیم ذ بح کند در  کربلا و در مقام خود خدا عرضه میدارد

معنای انسانیت  و رایت انتقام گیرنده  تمام  ظلم ها  در بین النهرین وارد  خاک عراق می شود،هدفش نبرد است و نه برا ی مصلحت مادی که برا ی قرب الی الله ، نه برای خونریزی که برای مردن پیش از مرگ و این چه مفهوم والایی دارد.

و  اما دشمنانش  چه کسانی  هستند ؟ خوب  که د قت می کنی می بینی  دشمنانش همان دوستان و برادران د ینیش هستند، اما  چون حسین به  دید آنها تغییر مسیر داده  و کافر شده از اینرو دیگر دوستان خوبی نیستند و  باید در برابر هم موضع بگیرند در یک جا چهار هزار سرباز مسلمان  و مهر  بر پیشانی  بسته مورد  اعتماد بلاد اسلام  و در یک جا هفتاد و دو عنصر متعلق به هیچ جا و آنها نیزمسلمان

چهار هزار سربازی که مخلصانه در صف اسلام ایستاده اند و حتی برای روز جنگ با هفتاد و دو نفر روزه گرفته اند و مستحبات را انجام داده اند هر دو در یک صف و هر دو مسلمان؛ و زمانیکه ظهر عاشورا میرسد هر دو نماز جماعت میخوانند و از خدا کمک میگیرند تا در مقابل یکدیگر بایستند و مبارزه کنند/

حسین بهترین جامه هایش را میپوشد و بهترین عطرهایش را میزند، استحمام میکند و به درستی اصلاح میکند. هر کسی به چادرش میآید و او را بنوعی منصرف میکند اما مگر راه حسین نیز دو راهی مادی و الهی است؟ و آیا مگر راه حسین نیزمانند یزیدیان ایمان مصلحتی است که به متاع د نیا شمشیر در کشد؟

آری آمده است که تنها بمیرد  آموزگار بزرگ شهادت اکنون برخاسته است تا به همه آنها که جهاد را تنها  در توانستن می فهمند، بی آموزد که شهادت نه یک باختن، بلکه یک انتخاب است حسین می آموزد که مرگ  سیاه سرنوشت  مردم پستی است که تن به هر ذ لتی می دهند تا زنده بمانندچرا که کسانی که گستاخی این را ندارند که شهادت را بر گزینند، مرگ آنها را  انتخاب  خواهد کرد مفهوم فلسفه  مبارزه حسین (ع) این است : آن چه  بگندد  نمکش می زنند، وای به روزی که  بگندد نمک/ و حال وای به روزی که بگند د اسلام

در چنین احوالیست که حسین بیدار می شود و چهره از پس دوروغهای پشت پرده بنام اسلام  برمی دارد،آری او  کافر است، چرا که او هیچ  قیدی را  نمی پذیرد  و  به هیچ صراطی مستقیم نمی باشد؛ حسین تنها آزاده این جماعت زخم خورده انسان است در تمام دنیا این حسین است که اسب زین میکند و بر علیه مذهب خودش می جنگد ( لااله الا الله) مذهبی که خود قبول دارد  ولی چون گندیده است  و دمادم ابو حریریان بر آن دروغ بسته اند، ناچار است که با قربانی کردن  خود و  خانواده اش این مذهب را حفظ کند

آری حسین بر علیه مذهبش میجنگد، به این دلیل که حفظش کند  چرا که گاهی اوقات برای تربیت فرزند، باید به او سیلی زد

             

آری باز هم بگذار بگویند حسین کافر است  چرا که اگر نبود به مانند  خیلی از همین مهر به پیشانی بسته ها به ایمان مصلحتی قانع می شد اما چون کافر است بی هیچ قیدیست حتی قواعد اسلام نیمه شیطانیش را فدای  نیمه خداییش می کند  و از اینرو است که در دایره کفر و ایمان  این د نیایی  معلوم  نمی شود  که بالاخره  ما  باصطلاح مومنان،  کافر  بودیم  و  یا حسین(ع) شاید هم کسی در نیآبد که چرا حسین بر علیه مذهبش میجنگد؟

 اما در تمام این تضادها و درگیریها و جنگهای امام حسینی و یزیدی، یک چیز فهمیده میشود

                     اگر دین ( کافری) نداری ؛ آزاده باش




آرش*** ::: پنج شنبه 87/10/19::: ساعت 12:53 صبح

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 10


بازدید دیروز: 7


کل بازدید :3946
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
آرش***
متن های زیبایی از بزرگان ادب و ادیبان بزرگ جهان
 
>>فهرست موضوعی یادداشت ها<<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<