نشان قرب محبت است و نشان دوستی نیستی و بیزاری از هستی و فراغ از خود پرستی
کیمیای محبت رایگان نیست هرچه بلاست به جان محب گران نیست
بلا در دوستی خوش است اگر چه همه آتش است
محبت و محنت دو دوست دیرینه اند و با هم قرینه اند و محنت و بلا امتحان است
و بر دل و جان است
هر که را گل پسند آید از خارش چه گزند آید
محبت خود محب را سوزد نه محبوب را و عشق طالب را سوزد نه مطلوب را
دوست را فرمان باشد و حکم وی روان باشد فرمان فرمان دوست و حکم حکم او ست
دوست را اگر از در بدر کنند از دل بدر نکنند از دوست به دوست پیغام است
که یکدم بی یاد دوست حرام است
کار او دارد که یاد او دارد چون دوست را یاد کنی باید که خود را آزاد کنی